هوس تولد
امروز صبح منو دخملی رفتیم بیرون وقتی هم اومدیم ناهار درست کردیم وهم هم کردیم بعد نفسه مامان خوابش گرفت ولالا کرد ومنم شروع کردم براش کیک درست کنم چون دوباره هوس تولد(الکی) کرده ومیگه مامان تبلد بگیریم.منم کیکو براش درست کردم به باباجونی هم زنگ زدم گفتم :وقتی داره میاد خونه سر راهش فشفشه و شمع برامون بخره.باباجونی برای دخملم کتاب نقاشی هم خریده بود وبهش هدیه داد.ایندفعه کیک قهوه درست کردم با مغز شکلات و گردو جای همه خالی خوشمزه شد البته ببخشید من فقط همین یه قالب دارم باید یه قالب عروسکی برا دخملی حتما بخرم..............................عصر هم با باباجونی رفتیم بیرون تا هم یه صندل تابستانه (راستی رنگ صندلتو خودت انتخاب کردی)وهم یه کالسکه برا دخملی بخریم قابل توجه دخملی نفسم این ٣ کالسکه ای که برات میخریم اون دوتا شکست ایندفعه اهنی شو خریدیم ایشالله نشکنه.بعد رفتیم کمی اجیل بخریم چشمم به البالوها خورد بد جور هوس کردم خریدیم واومدیم پارک خوردیم دخملی هم سیر دلش بازی کرد.اینم از امشب مادو نفر ونصفی.......................................